
تعداد نشریات | 31 |
تعداد شمارهها | 811 |
تعداد مقالات | 7,843 |
تعداد مشاهده مقاله | 35,796,511 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 8,102,142 |
پایان بیپایان: بازخوانی وقت تقصیر از محمدرضا کاتب براساس نظریه داستان فرانک کرمود | ||
نقد و نظریه ادبی | ||
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 15 مهر 1404 | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22124/naqd.2025.31263.2732 | ||
نویسنده | ||
توحید تیموری* | ||
استادیار زبان و ادبیات انگلیسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران | ||
چکیده | ||
این مقاله با بهرهگیری از نظریه داستان فرانک کرمود، بهویژه تمایز بنیادین او میان کرونوس (زمان خطی، بیمعنا و تکراری) و کایروس (لحظه بحران و معنا)، به تحلیل رمان وقت تقصیر نوشته محمدرضا کاتب میپردازد. کرمود بر این باور است که انسانها برای غلبه بر بیمعنایی زمان، روایتهایی منسجم خلق میکنند تا به زندگی ساختار، معنا و هویت ببخشند. اما در جهان معاصر، بهویژه در بافتهایی سرشار از خشونت و بحران ساختاری دائمی، این امکان روایتسازی بهشدت تضعیف میشود. وقت تقصیر نمونهای برجسته از چنین جهانی است: شخصیتها و روایتها در حالت تعلیق و تکهتکه زیست میکنند و فاقد آغاز و پایان قطعیاند. شکنجه و رنج نه بهعنوان لحظات بحرانی، بلکه بهمثابه بخشی از چرخهای بیپایان و بیمعنا عمل میکنند. حکومت در رمان، با تحمیل بحران و خشونت مداوم، هر امکان کایروسی را از شخصیتها میگیرد و آنها را در کرونوس بیانتها محبوس میسازد. این تحلیل نشان میدهد که سلطه بحران دائمی و فروپاشی روایت و هویت، ساختار رمان و تجربه وجودی شخصیتها را شکل میدهد؛ بهگونهای که آنها قادر به خلق داستانی یکپارچه و معنادار از خویشتن نیستند و در چرخهای از رنج و بیمعنایی گرفتار ماندهاند. تصویر نسناسها و هویتهای درحال فروپاشی، بازنمایی پارادایم آخرالزمانی و پستمدرن است که در آن نه امید به آغاز وجود دارد و نه چشماندازی به پایان. در نتیجه، وقت تقصیر با فروپاشی روایت و تعلیق دائمی معنا، نقدی رادیکال بر وضعیت انسان معاصر ارائه میدهد و ادبیات را به ابزاری برای فهم و نقد شرایط بحرانزده و بیثبات عصر حاضر بدل میسازد. | ||
کلیدواژهها | ||
در میانه؛ کرونوس و کایروس؛ بحران؛ آخرالزمان؛ پستمدرنیسم | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 7 |